برفهایی برای خاطره
دانه های سپید برف آرام آمدند آما چنان شورو حالی به راه آنداختن که تا مدت های مدیدی از یاد نخواهند رفت .
کوچه های شهر بیجار گروس که خاطرات زیادی برای پدران بچه های مهد و آمادگی نغمه گروس دارند چنان سپید پوش شده اند که سالها بود کسی سراغ آن را فقط از دل خاطرات خود جستجو می کرد . اما باز این برف دوستان قدیمی خود را از یاد نبرد .
وبرگشت
با سلامی چو بوی خوش آشنایی.
.
چند روز پیش دوستانی که سالهاست در آنطرف مرزها ساکن شده اند .برگشته بودند تا در سوگ مادری به عزا بنشینند
خاطرات خود را از روزگاران گذشته بیجار گروس نقل می کردند . واز برفهایی که کوچه ها ر ا به تونلهایی بدل می کرد .
اما آنچه که خیلی از آنها را مسرور کرده بود .گذارشی بود از پیست اسکی نسار بیجار که از شبکه های مختلف پخش شده بود و آنها نیز در آنسوی مرزها ان را دیده بودند . و برایشان چقدر جالب و گوارا بود پیشرفت و آبادانی شهرشان ..
وآمادگی نغمه گروس امروز عکسهایی را از دل بیجار و خود مهد برای آنانی قرار می دهد .که دل بیقرارشان هوای دیار و سرزمین آبا و اجدادیشان کرده است . واز آنها می خواهد که فراموش نکنند بیجار گروس را و هر از گاهی بپرسند احوال مردمان خوب و با صفای کرد را ...