آکو الوندیآکو الوندی، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

مهد کودک وآمادگی نغمه بیجار گروس

علی اصغر را شناختم

          ماه محرم شده بود. نرگس یک روز وقتی از مدرسه اومد خونه به مامانش گفت که معلمم گفته باید برای فردا یک نقاشی بکشیم که درباره حضرت علی اصغر پسر امام حسین(ع) باشه. اما من نمی تونم چون درباره علی اصغر چیز زیادی نمی دونم. مامان نرگس بهش گفت: ناراحت نبا ش دخترم من برای تو تعریف می کنم که در کربلا چه اتفاقی افتاد و علی اصغر چطور به شهادت رسید. تو هم خوب گوش کن تا هم با بچه های امام حسین(ع) بیشتر آشنا بشی وهم این که بتونی یک نقاشی خوب بکشی.   مامان نرگس داستان علی اصغر را این طوری تعریف کرد: روز عاشورا وقتی که امام حسین(ع) تنها شده بودند و همه یارانشون به شهادت رسیده بودند به سمت دشمن رفتن...
16 آذر 1391

قصه موش کور

      کار بابا موش کور، کندن راهروی زیر زمینی بود. راهروهایی که گاهی خودش هم توی آن ها گم می شد.   کار بابا موش کور، کندن راهروی زیر زمینی بود. راهروهایی که گاهی خودش هم توی آن ها گم می شد. یک روز وقت ناهار، مامان موشی دید که از بابا موشی خبری نیست. داشت فکر می کرد، این دفعه کجا و توی کدام راهرو گم شده است که بچه موش غرغر کرد: من گرسنه هستم. بچه موش می دانست که تا بابا موش کور نیاید، مامان به او غذا نمی دهد. این قانون موش کورهاست که همه باید با هم غذا بخورند. بچه موش فکرد و فکر کرد. بعد یک دفعه از جا پرید. یک مشت شن سفید برداشت و راه افتاد. آن قدر گفت بابا، تا بابا موش کور جواب دا...
16 آذر 1391

بدون عنوان

آمــاده سازی كــــودک بــرای ورود به مهدكــودک اول بايد كودك را با محيط مهد آشنا كرده و براي او توضيح داد كه مي‌تواند در مهد بازي كند، دوست پيدا كند و كارهاي جديد ياد بگيرد و در ضمن به او توضيح داد، در آنجا مربياني هستند كه آنها هم او را دوست دارند و به طور مداوم به او اطمينان داد كه بعد از يك ساعت مشخص، پدر و مادر حتما دنبال او خواهند آمد. در روزهاي اول بهتر است حدود نيم ساعت همراه كودكان در مهدكودك ماند و سعي كرد او را با ديگران آشنا كرد تا كم‌كم حس امنيت و اعتماد به ديگر كودكان و مربيان مهد در او ايجاد شود. از روزهاي بعد مي‌توان او را در حدود 1تا2 ساعت در مهد گذاشته و به او قول داد كه براي مثال در عرض 2 ساعت حتما د...
14 آذر 1391

نغمه ای برای نغمه ها

  نغمه هایی برای نغمه زندگی   مهد کودک وآمادگی نغمه در نظر دارد تا برای فعالیت های خود برنامه های متنوع و کاربردی را در نظر بگیرد تا فرزندان شایسته بیجار گروس استفاده خوب در خورو شایسته ای را تجربه کنند . از برنامه های مهد می توان به آماده سازی سالن بازی برای ایام زمستان نام برد تا بچه های خوب مهد نغمه بتوانند لحظات شادی را در این مکان تجربه کنند.همچنین ساخت نمایشهای عروسکی کوتاه که در مرحله تولید می باشد تا مربیان وبچه ها از این نمایشها بهره کافی در زمینه آموزشی ببرند. برنامه بعدی مهد استعداد یابی بوسیله کانون های پیشرفته ومعتبر کشوری می باشد.تا بچه هایی که در زمینه های مختلف استعداد دارند شناسایی ومعرفی گ...
11 آذر 1391

میلاد امامت : مبارک

به نام او که هرچه هست از اوست به مناسبت عید غدیر خم مراسمی با حظور بچه های مهد و مربیان وتعدادی از اولیا گرامی در روز یکشنبه 14-8-91در محل مهد برگذار گردید .در این مراسم که با سرود مقدس جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید .ابتدا چند تن از نوباوگان عزیز مهد شعری در رابطه با حضرت علی که توسط مربی زحمت کش مهد خانم سالار وندیان به بچه ها آموزش داده شده بود قرائت شد . سپس سخنانی در وصف آن امام عزیز توسط مدیر مهد برای بچه ها و والدین گرامی خوانده شد ودر پایان به وسیله شیرینی آز حاظرین پذیرایی به عمل آمد. ...
11 آذر 1391

به یاد طفل شیر خوار ..که به ناحق شهید شد گریه ام می گیره بابایی

بابایی چرا یه بچه که هیچ گناهی نداره باید به خاطر ظلم آدمای بد تو بغل باباش به ناحق کشته بشه ...بابایی آدم بزرگا به خاطر پول چه کارا که نمی کنن ..بابایی دلم برا علی اصغر داره اتیش می گیره ..بابایی می خوام گریه کنم می خوام داد بزنم ..تا بغض تو دلم جا خوش نکنه ..این چه روزگار بدیه..اونروز تو تلوزیون بچه هایی رو نشون می دادن ..که بوسیله آدمای بد با بمب کشته شده بودن ..بابا مگه یه بچه که نمی تونه حتی راه بره نباید با خنده زندگی کنه ..آخ بابایی چه روزگار بدیه .خیلی بد ...
11 آذر 1391

جایی برای شادی ..شادی بچه های خوب سرزمین مادری

کاش برگردی ای بچه گیهایم ...کاش دوباره بر سرزمین روئیا هایم قدم می گذاشتم وکاش می شد دوباره سبز شوم همچون جوانه ای از جنس گندم..کاش بیابم ...دیگر برگشت محال است برای من ..که پا را از 40 سالگی فراتر نهاده ام..اما می شود به جوانه زندگیم راه بهتر زیستن را بیاموزم ..می شود او را محکم وبه دور از آفتها به تنومندی بی عیب  به درختی پر ثمر برسانم به دور از کاشکی های 40 سالگی ... ...
10 آذر 1391